دیکشنری
داستان آبیدیک
خورد کردنی
english
1
general
::
pulverizable
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
خوراک دهنده
خوراک لذیذ
خوراک معادل
خوراک هراسی
خوراک کردن
خوراکی
خوربین
خورپا
خورتصویرنگار
خورجین
خورجینک
خورجینی
خورد متقابل
خورد و خوراک
خورد کردن
خورد کردنی
خورد کننده
خوردگی
خوردگی خستگی
خوردگی آتش سو
خوردگی آتشی دودی
خوردگی آند
خوردگی آهن سه ظرفیتی
خوردگی آهن نش
خوردگی اصطکاکی
خوردگی الکتروشیمیایی
خوردگی انگلی
خوردگی باکتریایی
خوردگی بخاری
خوردگی برخوردی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید